آریناآرینا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

آرینا دختر مو فرفـــــــــری

بورااااااااااااا(هورااااااااااااا)

1391/5/9 17:27
نویسنده : مامان آرینا
647 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی دوباره برگشتیم به دنیای کودکی خودمون...

خیلی دلم تنگ شده بود این چند روز اینترنتمون قطع شده بود و دسترسی به اینترنت

نداشتم تا دیشب که وصل شد.به قول آرینا بوراااااااااااااااااا...(هورااااااااااااا)

آرینای مامانی این روزا اینقدر شیرین زبون شدی که مامانی می خواد درسته قورتت بده ،

حتما سر فرصت میام و همشو واست می نویسم.

بذار اول از آخرین خاطره  شروع کنم....

دیشب با مامانی مشغول بازی بودی که بهم گفتی مامانی بچین (بشین )

مامانی هم نشست ...

بعد بلند شدی ایستادی...

و می خواستی به مامانی بگی که بایسته ...

اما برات مشکل بود که بگی مامانی بلند شو بایست...

بعد از چند ثانیه فکر کردن به مامانی گفتی  ...

.

.

.

مامانی بچین بالا ...

مامانی : بچین بالااااااا...... !!!

مامانی فدای این شیرین زبونیات و این فکر کردنت بشه که هیچ وقت کم نمی یاری....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان آرشیدا
9 مرداد 91 17:30
ماشاالله چه دختر ناز و شیرین زبونی دارید خدا حفظش کنه.
سمانه(مامان محمدرهام)
9 مرداد 91 17:39
خیلی ماهی خاله جون.دوسالگیتم با تاخیر مبارک.الهی 200ساله بشی وتندرست وسلامت باشی


مرسی خاله جون بابت تبریک و دعای خیرتون.
نگین مامان رادین
9 مرداد 91 18:05
ای قربون این دخمل شیرین زبون بشم که دلم برا خودش و مامان مهربونش لک زده بود دوستتون دارم به اندازه شیرینی ارینا که شیرینتر از عسله


خدا نکنه خاله جونم ، منم خیلی دلم براتون تنگ شده بود یه عالمه بوووووووووووس.
مهدی کوچولو
9 مرداد 91 21:06
بازم آفرین به آرینا جون که زحمت میکشه و فکر میکنه مهدی خان هر جا کم میاره میگه اووووم ایییین و از این قبیل حرفا


خاله جون مگه می شه کم بیارم!!!!فدای مهدی خان خاله که خیلی عزیزه.
شیوا و مامان جونش
10 مرداد 91 0:21
الهی من فدات زن عمو ...... ببخشید آرینا بشین روی مبل چی میشه مامانی ممنون از تبریکت و دعای خیرت ..... دیگه داریم پیر میشیم ها


خدا نکنه زن عمو....زن عمو شما دیگه چرا منو و نشستن!!!فقط شیطونی و بازی....
وظیفه بود عزیزم دلت جوون باشه....
مامان زهرا
10 مرداد 91 11:46
چه دختر ناز و شیرینی
خدا براتون نگهش داره


مرسی خاله جون مرسی از دعای خیرتون.
مامان فرنيا
11 مرداد 91 11:54
درسته ماماني فقط همين يك جمله را ميشه گفت فداي ان شيرين زبونيات


مرسی عزیزم زنده باشی الهی ...
الهه مامان روشا جون
11 مرداد 91 15:39
عزیزمی جیگر شیرین زبون.خودت خیلی خوشمزه ای حرف زدن با مزه ات هم شده چاشنیت.به قول مامانی دلم میخواد درسته قورتت بدم.
پگاه جون خیلی دلم واستون تنگ شده بود میومدم سر میزدم میدیدم چیزی نذاشتید با ناراحتی و دست خالی میرفتم.


مرسی خاله جونم.منم خیلی دلم براتون تنگ شده بود مرسی از حضورتون.
زهره مامان آریان
12 مرداد 91 2:18
بچین بالا دیگه چه صیغه ای؟؟؟؟
ایول به این ابتکار و بدیهه گویی


صیغه ی ایستادن!!!!!!!!!!!!!
یاس
12 مرداد 91 2:53
خوش اومدی.ما هم بوووووررااااااااااااااااا
قربون شیرین زبونیش بشم.نفس من


مرسی خاله جووووووووونم.خدا نکنه عزیزم زنده باشی الهی...
مامان شیدا
22 مرداد 91 10:12
عاشق باران
8 شهریور 91 16:10
الهی... چه بامزه... یه بوس محکم از اون لپای تپلش بکنین از طرف من
مامان نگار
25 شهریور 91 9:54
سلام یه مدت بود که وبتون باز نمیشد خوشحالم که دوباره میبینمتون آرینا گلی رو ببوسین