آریناآرینا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

آرینا دختر مو فرفـــــــــری

من به هوش اومدم...

1392/3/21 20:21
نویسنده : مامان آرینا
749 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه 21/خرداد/1392

آرینا و آیسانا مشغول پلیس بازی...

 

آیسانا:دستش رو به شکل تفنگ در آورده و میگه : کیو کیو...

آرینا : غش می کنه و خودشو روی زمین می ندازه...

 

آیسانا: دوان دوان می ره دکتر بیاره...

دکتر میاد بالای سر آرینا.....مثلا...

 

 بین صحبت های آیسانا و آقای دکتر ، یکدفعه آرینا از سرجاش

 

می پره بالا و میگه : من به هوش اومدم...

مامانی : به هوش اومدوووووم...

Shocked Glitter Emoticon

وقتی از آرینا می پرسم این حرفا رو از کجا یاد می گیری

جواب می ده از بیرون...

مامانی :

 

                آرینا با عینک آیسانا

آرینا با عینک آیسانا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

بابابزرگ ارسطو
21 خرداد 92 18:59
ماشالا بهآرينا جون خوشكل كه پليس بازي ميكنن


مرسی بابابزرگ مهربون.
مامان آروین
21 خرداد 92 21:13
ایییی جونم خوش به حال این بچه ها چه دنیای شرین و چه قلبهای پاکی دارند . قربون دخملی خوشگل و شیربن زبونم بشم با اون عینک بامزه


واقعا عزیزم دنیای بچه ها خیلی زیباست.
زهره مامان آریان
22 خرداد 92 8:42
چه بازی مهیجی.
واقعا از حرفاشون ادم تعجب میکنه.افرین به آریناجون باهوش


مهییییییییج...
مرسی خاله جون از این همه تعریف.
فاطمه مامان الينا گلينا
22 خرداد 92 9:50
امان از دست شما بچه هاي شيطون


امااااااااااان...
یاس
23 خرداد 92 11:05
ای جوون دلم.قربون این شیرین زبونیت بشم.بخورمت من


جانت سلامت خاله جونم.
مرجان مامان پریساجون
24 خرداد 92 0:07



مرسی عزیزم.
مامان ساره وثنا(نى نى عسلك)
24 خرداد 92 0:21
دختر بلبل زبون بابا اينا خودشون يه پا فيلمن


بلبل زبون و گفتین و بس....آتیش پاره.دقیقا گلم ما رو هم فیلم کردن.
ماناز
24 خرداد 92 16:09
دوست خوب ووفادارم سلام .ممنون که به یاد ما بودید.هرچه ما کوتاهی کنیم اما عوضش شما بابزرگواری تان به ما جواب می دهید.ظاهرا ارینا خانم دختر باهوش ما هم از این بازی های پرهیجان می کند کاشکی با دختر من هم بازی میکرد وبا هم یک تیم پلیسی خوب تشکیل می دادند اخه او هم عاشق این بازی های هیجانی است .


سلام ماناز عزیزم من همیشه به یاد شما هستم و این همه تعریف از من دلیلش خوبی های شماست.
ای کاش گلم اونوقت گروهشون پرهیجان تر می شد....
مامان فرنیا
7 تیر 92 7:59
سلام خیلی وقته نبودم چقدر نوشتید من خیلی عقبم اما همه را میخونم و براتون نظر میگذارم


سلام عزیزم مرسی که وقت می ذارین.
مامان خمبل و فنقول
12 مرداد 92 3:27
از بیرون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



از بیرون دیگه خاله جون...!
خاله کمیل و کیان
25 مرداد 92 19:18
عینکشو ببین