کوه صفه (اصفهان )
جمعه 10/6/1391 کوه صفه دخترکم بعد از کلی شیطونی و بازی در پارک ناژوان دائی رضا گفت حالا که تا اینجا اومدیم دلتون میاد نریم کوه صفه ، اینقدر تعریف کرد تا دلمون آب شد ، مامانی هم که مدت زیادی بود نرفته کوه صفه با تعریف های دائی رضا دیگه مگه می شد نرفت کوه صفه . وقتی رسیدیم اصلا جای سوزن انداختن نبود خیلی شلوغ بود واقعا هم که خیلی محیطش عوض شده بود بعد از 5 دقیقه که نشستیم آرینا کم کم تو بغل مامانی داشت می خوابید که یهو چشمش افتاد به سرسره و تاب بلند شد نشست و خواب از چشماش پرید و پشت سر هم می گفت: دور دوره...دور دوره... (سر...
نویسنده :
مامان آرینا
15:29